« هُوَالله سُبحانَهُ وَ تَعالی » پَسینگاهی کنار ساحل دریا نشسته بودم و به افق خیره ، آفتاب در حال غروب بود ، نور طلایی خورشید و گستره ی پرتُوَش برآب ، منظره ای چشم نواز به تصویر کشیده بود ؛ قرص آفتاب در افق های دور در حال تقارن با دریا بود ؛ انگار خورشید قصد داشت تنی به آب زند و چهره از غبار یک روز پرتوافشانی بزداید و به استراحتگاه رود تا فردا با درخششی بیشتر و زیباتر باز آید و روزی درخشان تر آغاز کند و به طبیعت نگاهی نو و مهری تازه ببخشد و من با چشم خود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

M22 Artworks Monosodium glutamate اعتماد به نفس مارکت پلیس گلشن سرا printedlihggg Juan dana taraze rohan Christian